سفارش تبلیغ
صبا ویژن
خاکیهای آسمانی
ویرایش

عرض کنم که روحانیون باید رعایت اضعف مأمومین را بکنند. برنامه‏ ها طولانى نباشد. هروقت یک امام جمعه یا یک منبرى زود از منبر پایینمى‏ آید، مردم مى‏ گویند: خدا پدرت را بیامرزد. چون حوصله‏ ها کم شده است. نه در منبر، همه جا حوصله کم شده است. اینقدر ساندویچ مى‏ خورند، یعنى چه؟ یعنى دیگر حوصله‏ ى پختن ندارند. اخیراً آب میوه مى‏ خورند. دیگر حوصله‏ ى جویدن هم ندارند. بنابراین،این نژاد، نژاد  کم حوصله‏ اى است. ما باید حرف‏هایمان را جمع و جور کنیم، اخیراً نهضتى دارد برپا مى‏ شود، نهضت تلخیص، یعنى کتاب‏هاى قطور را برمى‏ دارند خلاصه کنند. چون دیگر حوصله‏ ى آن را ندارند. اصولًا حوصله‏ ى عمومى کم است. زندگى ماشینى است. اعصاب خرد است. از مرحوم فلسفى واعظ نقل شد، که بیش از بیست دقیقه منبر نروید، مگر اینکه بتوانید مردم را بخندانید. اگر توانستید، بخندانید، بیش از بیست دقیقه اشکالى ندارد. اما اگر نمى‏ توانى بخندانى، چون بیست دقیقه اول مردم دل مى‏ دهند. قیافه‏ شان اینطورى است. بیست دقیقه دوم دیگر حال ندارند دل بدهند. خسته مى‏ شوند. دیگر دل نمى‏ دهند، گوش مى‏ دهند. قیافه چنین مى‏ شود. بیست دقیقه سوم دیگر خسته مى‏ شوند. نه دل مى‏ دهند و نه گوش مى‏ دهند. فقط کیلویى نگاه مى‏ کنند. قیافه چنین مى‏ شود. (خنده حضار) اگر کسى هنر دارد، همان بیست دقیقه اول باید حرف خودش را بزند. کم حرف بزنیم، و حرف حسابى بزنیم. مراعات اضعف مأمومین را در نماز و در تبلیغ بکنیم.

یادم نمى‏ رود، دیدن آیت‏ الله فاضل لنکرانى رفتم. خدا رحمتش کند. گفت: دیشب تا صبح بال بال زدم. گفتم: بیمارى‏تان سخت بود؟ گفت: نه! بلندگوی مسجد مى‏ گفت: الغوث الغوث کردند، از سر شب تا صبح! آنها مى‏ خواندند و من بال بال مى‏ زدم. واقعاً الغوث الغوث و دعاها و قرآن‏ها را باید در بلندگو گفت؟ بلندگو براى این است که صدا در محیط مسجد برسد. اگر همسایه مسجد است، شما هیچ مى‏دانید خانه‏ هاى کنار مسجد مشترى‏ اش کم است. خود من آخوند، خانه کنار مسجد باشد، نمى‏ خرم. براى اینکه به خانه مسکن مى‏ گویند. مسکن از سکینه است. سکینه را مى‏ دانید یعنى آرامش. آدم که در خانه مى‏ آید مى‏ خواهد آرامش پیدا کند. کنار مسجد هرکس مُرد، هفته، ختم، هفته، چلّه، سالگرد. یعنى هر یک نفرى که مى‏ میرد من باید چهار بار زجر بکشم. خود او یکبار جان کند و زجر کشید، ما باید چهار بار زجر بکشیم. بلندگوها اذیت نکند. مراعات اضعف را بکنیم.

منبع:برنامه درسهایی از قرآن





نوشته شده توسط : سید.....
      

 

انسان مخلوق خداوند است و استعدادهایی در وجودش به ودیعه نهاده شده تا بازتابی از قدرت و اراده آفریدگار باشد. یکی از هدایای خداوندی همان خلق مجدد و یا شکل گرفتن عوالم دیگر توسط انسان است که ساکنان آنرا مردمان و موجودات خیالی تشکیل می دهند و محیطی افسانه وار را برای اجرای نمایشهای حیرت آور و خیالی، رقم می زند. اگر ما به آنچه در این عوالم وجود دارد، به چشم یک شگفتی بنگریم، آنگاه قادر خواهیم بود در برابر منبع تمامی این شگفتیها نیز سر تعظیم فرود آوریم.

 

اما در مجموعه هری پاتر یکی از بارزترین نکات موجود، تاکید بر بی نیازی انسان از سرچشمه لایزال الهی و اتکای محض به خود است به گونه ای که در هیچیک از قسمتهای این مجموعه اشاره ای حتی کوتاه به وجود خداوند و یا مدد جستن از او و بهره گیری از تعالیم روشنگرانه پیامبران برای یافتن راه درست وجود ندارد.

 

در عین حال تلاش شده تا گفته شود که انسان به تنهایی و بدون کمک گرفتن از خالق هستی و ماوراء الطبیعه هم توانایی تصرف در تمام امور را دارد و این اراده و توانایی های اوست که امور جهان را پیش می برد نه خداوند. به این ترتیب معنویت مدرن در حال تولید و بازنمایی است. مجموعه هری پاتر همانند کتب مذهبی، از دنیای معنوی برای کودکان سخن می گوید. اما دنیایی که قدرت خود را از خدای واحد نمی گیرد. خدای دنیای خیالی رولینگ، ترکیبی از خدایان گوناگون است، خدایان کوچک و بزرگی که هر کدام منشاء اثر در برخی امورند.


 

 

خدایان دنیای خیالی رولینگ همان جادوگران و عناصر موجود در مجموعه هستند که به فراخور جایگاهشان در داستان، توانایی انجام برخی امور را دارند مانند استاد غلبه بر تاریکی، استاد غیب گویی و استاد دفاع در برابر جادوی سیاه و دامبلدور، رئیس جادوگران خوب و هزاران خدای کوچک دیگر، گویی انسان تنها محور موجود در این عالم و منشاء تمام امور است و اراده اوست که حاکم بر جریان زندگی است. این درست شبیه به تعالیم تفکر اومانیستی است که به این صورت برای کودکان درونی می شود.

 

در هیچ یک از قسمتهای این مجموعه خیالی اشاره ای گذرا حتی به دعا و نیایش و توسل و توکل به منبع نورانی پروردگار عالم و جایگاه آن در بدست آوردن نعمتهای الهی و خواسته های بشری نشده است

 

 

در این مجموعه جای تعالیم هدایتگر پیامبران برای نجات بشریت را علوم و فنون جادوگری و جای انوار جلوه گر کتب آسمانی را انواع کتابهای عجیب و غریب نیمه زنده جادوگری گرفته است. همچنین تاکید می شود که بالاترین راه برای نجات انسان فرا گرفتن این فنون است. تمام اشیاء و امور موجود در این مجموعه هویت خود را از دست داده و در اختیار جادوگران و افسونگران بزرگ و کوچک قرار گرفته اند.

 

آنها قادرند بنا بر نیاز خود در تمام اشیاء و امور تصرف کرده آنها را تغییر دهند و یا از میان بردارند. همانگونه که گفته شد این اراده انسان است که امور را در تصرف خود دارد و می تواند با برهم زدن قوانین علت و معلولی، امور را آنگونه که خود می خواهد تغییر دهد. در هری پاتر و زندانی آزکابان می بینیم که هری و هرمیون به مدد ساعت زمان هرمیون و راهنمایی های دامبلدور با بازگشت به گذشته و دست کاری برخی از حوادث در آن و با نجات پرنده چهار پا و بلک مسیر حوادث را عوض می کنند. آنها نمی توانند به آینده سفر کنند و ظاهرا در آن تغییری به وجود آورند.

 

اما با ایجاد تغییری در گذشته و امتداد آن در زمان حال سیر وقایع در آینده نیز دستخوش دگرگونی می شود زیرا این امروز و دیروز است که فردا را می سازد پس تحول در حال و گذشته می تواند آینده را تغییر دهد. هری و هرمیون از کیفیت این تاثیرات و تغییرات بی خبرند اما در واقع خودشان سبب پدید آمدن این دگرگونیها می شوند.

 

همچنین هری پاتر هنگامیکه به عقب باز می گردد در می یابد که مصدر انجام تمام امور خود اوست نه قدرت مافوق بشری، صحنه بازگشت هری و هرمیون به گذشته و نجات بلک و هری در حالیکه هری می پنداشته که این پدر او بوده که آنها را از دست دیوانه سازها نجات داده لیکن پس از بازگشت به گذشته و مرور حوادث آن در می یابند که این قدرت خود او بوده که نجاتش داده نه کس دیگر.

 

در هیچ یک از قسمتهای این مجموعه خیالی اشاره ای گذرا حتی به دعا و نیایش و توسل و توکل به منبع نورانی پروردگار عالم و جایگاه آن در بدست آوردن نعمتهای الهی و خواسته های بشری نشده است. در عین حال تاکید شده که هیچ مافوق انسانی وجود ندارد که شایسته عبادت باشد و این تنها استادان بلند مرتبه جادوگری اند که باید مورد احترام و تکریم قرار گیرند. حتی در قسمت اول داستانهای هری پاتر سعی شده دامبلدور به نوعی فردی روحانی معرفی شود که احیانا از غیب نیز خبر دارد و نیروی تاریکی یا همان لرد ولدمورت از او می ترسد.

 

هنگامی که هری از حضور ولدمورت باخبر می شود و می فهمد که او می خواهد سنگ جادو را به دست بیاورد، می ترسد که مبادا پس از بدست آوردن قدرت به سراغ هری بیاید و او را بکشد که هرمیون به هری می گوید: ولدمورت از دامبلدور می ترسد؛ تا او هست نباید بترسی و یا هاگرید به هری می گوید: هاگوارتز امن ترین مکان دنیاست. همه عناصر این مجموعه دست به دست یکدیگر داده اند و هری را حمایت می کنند.

 

این عناصر بدون تقاضا و یا استمداد هری در لحظات حساس پا به میدان می گذارند و به کمک او می آیند. آمدن ماشین پرنده پدر رون ویزلی به جنگل ممنوعه برای نجات هری و رون از دست عنکبوتهای گوشتخوار، آمدن ققنوس دامبلدور یا همان فوکس هنگام حمله باسیلیسک و درآورده شدن چشمهای این مار عظیم الجثه که مهلکترین نیروی اوست توسط فوکس، ظاهر شدن شمشیر گریفیندور در هنگام نبرد با باسیلیسک از درون کلاه فیریچی و بهبود یافتن زخم عمیق هری توسط اشک ققنوس که در واقع او را از مرگ نجات می دهد. همه این نیروهای غیر الهی و غیر ماورای طبیعی، بدون تقاضا و یا دعا کردن به کمک هری می آیند و او حتی از وجود بعضی از آنها تا وقتی به کمکش می آیند، خبر ندارد.

 

در دنیای خیالی رولینگ تمام امور اتفاقات موجود کاملا تصادفی و ناگهانی بوده و جادوگران یا موجودات برتر در مقابل این حوادث به صورت کاملا اتفاقی قرار می گیرند

 

در مجموعه هری پاتر ظرفیتهای فراوان برای توسل به خداوند و طلب شفا و موفقیت وجود دارد. اما آنها تنها با اتکا به نیروهای جادویی خودشان سعی می کنند مشکلاتشان را حل کنند. در هری پاتر و حفره اسرار، بیمارانی که توسط هیولای حفره مورد حمله قرار گرفته و خشک شده اند.

 

با معجون گیاهان جادویی که نیمی گیاه و نیمی جاندار هستند درمان می شوند و شفا می یابند و یا در هری پاتر و زندانی آزکابان، دانش آموزان برای راندن و از بین بردن دیوانه سازها، به جای دعا و توکل به خداوند که مافوق همه قدرتها است، سعی می کنند خاطره خوشی را به یاد بیاورند.

 

 

در دنیای خیالی رولینگ تمام امور اتفاقات موجود کاملا تصادفی و ناگهانی بوده و جادوگران یا موجودات برتر در مقابل این حوادث به صورت کاملا اتفاقی قرار می گیرند در عین حال با وجود عدم آگاهی به توانایهای خود، با این حوادث روبرو می شوند و عکس العملهای نجات بخشی را نیز از خود بروز می دهند.

 

در این مجموعه، تاکید بر این است که ماوراءطبیعتی وجود ندارد و هر چه هست محدوده موجود و قابل حس و تجربه است و آنچه قابل تجربه نیست، وجود ندارد، به این ترتیب خط بطلانی به تفکر و تعقل در امور هستی کشیده می شود و اذعان می دارد که بهره گیری از عقل کاری عبث و بیهوده است و این آگاهیهای انسان نیست که او را نجات می دهد بلکه توانایهای اوست که باعث ماندگاری او می گردد.

 

در حقیقت این توانایی تمرکز است که عامل تسلط به ماوراءطبیعت است نه چیز دیگری و با آن می توان به زمان و مکان و قدرتهای مافوق بشری فائق شد و آنها را نیز از پای درآورد. در این مجموعه می بینیم گاهی بعضی از نیروهای درونی، هری را مجبور به انجام کارهایی می کنند که منجر به پیروزی او بر مهلکترین خطرها می شود و این در حالی است که او بدون تفکر دست به چنین کارهایی می زند و از عاقبتش هم بی خبر است.

 

مانند فرو کردن نیش یکی از دندانهای باسیلیسک بدون تفکر و درنگ در دفتر خاطرات تام ریدل تکیه به اوهام و رواج دادن آن در ماجراهای داستان یکی از نکات قابل بحث در این مجموعه است. قدرت جادویی یک سنگ و تاثیر آن در انسانها در بدست آوردن قدرت وجود موجودات عجیب الخلقه حافظ و نگهبان این سنگ جاودانی اند.

 

شکسته شدن مرز بین حقیقت و خیال به گونه ای که دیگر نمی توان بین آنها تمایزی قایل شد، مانند لحظه ای در هری پاتر و سنگ جادو که هری با دامبلدور درباره خصلت و ماهیت آئینه سخن می گوید و دامبلدور به هری تذکر می دهد که آئینه نه معرفتی دارد و نه حقیقی و فقط خوشبخت ترین انسانها می توانند جلوی آئینه بایستند و خود را در آن ببینند و آئینه آرزوهای هر فرد را به او نشان می دهد، این همان کارکرد خیال است که آرزوهای دست نیافتنی در آن هویت می یابند.

 

 

داستانهای هری پاتر سرشار از شگفتی و سرخوشی برگرفته از قدرت تخیل هستند که تنها تعداد اندکی از مخاطبان از افسون آن در امان بمانند. در مجموعه هری پاتر، وزیر جادوگری با نخست وزیر انگلستان دیدار می کند.

 

هری و دوستانش بین دنیای واقعی و مدرسه هاگوارتز و دنیای جادویی پیوسته در حال رفت و آمد هستند. از این رو دنیای باور نکردنی رولینگ، عالمی مجزا و غیر واقعی نیست بلکه قسمتی از همین جهان حقیقی است. داستان در لندن امروز و کشور انگلستان رخ می دهد، جادوگران و ساحره ها کسانی هستند که با دانش مرموز مخفیانه از چشم مردم عادی پنهان می مانند.

 

دانش آموزان و اساتید مدرسه هاگوارتز شبیه شخصیتهایی هستند که هر کس می تواند در هر مدرسه شبانه روزی بریتانیا آنها را ببیند، تنها تفاوت موجود میان آنها در نیروهای خارق العاده و فعالیتهای عجیبشان نهفته است. برخی مانند هری دوست داشتنی اند و برخی هم مغرور مانند مالفوی، این همان دنیای ماست با این تفاوت که نیروهای فرا طبیعی در آن به عنوان استعدادهای انسانی تعریف شده اند که برای به کار گرفته شدن در مجرای درست خود، تنها نیازمند به آموزش صحیح هستند، زندگی در دنیای جادوگران همزمان با دنیای مگل ها جریان دارد ولی این دنیا به قدری افسون شده است که مردم عادی نسبت به وجود آن غافلند.

 

سخن ما با مخاطبان فهیم این است که آگاهانه و با درک و شناختی عمیق، به رویارویی با محصولات رنگارنگ صنعت سرگرمی بپردازیم، تا افسون این اسباب رنگارنگ، ما را از حقیقت الهی و ذاتی مان، محروم نسازد.

 

منبع: سایت تبیان

برگرفته ازcdجنگ نرم

 

 





نوشته شده توسط : سید.....
      

 

پیامبراکرم(صلی الله علیه وآله)فرمودند:


«خداوند به سبب چهارچیز،چهار نعمت مهم نصیب انسان می کند:


‌أ.         رشدعلم،در احترام به استاد

‌ب.   بقاء ایمان ،در بزرگ داشتن خداوند

‌ج.     لذت زندگی، در نیکی به پدر ومادر

‌د.      نجات از آتش جهنم، در ترک اذیت مردم»

(مواعظ العددیه،فصل2،ص208)

 





نوشته شده توسط : سید.....
      


پیامهای عمومی ارسال شده

+ آهنگران میخوند: یادشبهایی که بسیجی میشدیم شمع شبهای دوعیجی میشدیم این مصرع آخرمیدونین یعنی چی؟ عراق تومنطقه دوعیجی بمب فسفری مینداخت فسفربااکسیژن هواسریع ترکیب میشه وشعله ورمیشه بچه بسیجی ها زیربمب های فسفری گیرمیکردن وفسفربه تن این بچه ها میچسبیدوباهیچ وسیله‌ای خاموش نمیشدوآنهامیسوختن وصبح باد،خاکستراین بچه هاروباخودش میبرد کی فهمید؟ کی دلش سوخت؟ کی میدونه کی سوخت! کی میدونه چرادادنزدن وسوختن...

+ *الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر الله اکبر*

+ *شب های جمعه تا به سحر غبطه می خوریم بر زائران کرببلای تو یا حسین*

+ *7 سین مقاومت: 1_ سالار مقاومت (امام سید علی خامنه ای) 2_سید مقاومت (سید حسن نصرالله) 3_سپاه مقاومت (بسیج ) 4_سردارمقاومت (حاج قاسم سلیمانی) 5-سپر مقاومت (سوریه) 6- سمبل مقاومت (ایران) 7-سلاح مقاومت (بصیرت) این دنیا صاحب دارد !!!!!!!! ألـلَّـھُــــــمَــ ?َـجــــــــــِّـلْ لِوَلــــــیِـ?ْ ألــــــــــْـفـــــَـرَج*

+ *پلیس راه -> 201 -> 50 -> بست شیخ طوسی -> سلام آقا*



+ *اُف بر آن زندگی ذلیلانه ای که برای چهار روز بیشتر بودن و دیرتر مردن و چهار نان سنگک بیشتر خوردن انسان تن به هر ذلتی بدهد و پستی را بپذیرد.*

+ *ما را گُنه عاشقیِ زهراست* *بر ما همه این بلا که برپاست - ما را گُنه عاشقیِ زهراست از صبحِ اَزَل که در وجودیم - ما عاشقِ یاسِ رو کبودیم ما لب به الست او گشودیم - بر آتشِ عشق او چو دودیم*



+ به نماز سید که نگاه می‌کردم، ملائک را می‌دیدم که در صفوف زیبای خویش او را به نظاره نشسته‌اند. رو به قبله ایستادم. اما دلم هنوز در پی تعلقات بود. گفتم: «نمی‌دانم‏, چرا من همیشه هنگام اقامه نماز حواسم پرت است.» به چشمانم خیره شد. «مواظب باش! کسی که سرنماز حواسش جمع نباشد، در زندگی نیز حواسش اصلاً جمع نخواهد شد.» گفت و رفت. اما من مدتها در فکر ارتباط میان نماز و زندگی بودم....



+ 2th of December 2015 #arbaeen #arbaeen2015 #arbaeen_karbala آنچه باید از #جهاد-عاشورایی بدانیم:http://endnight.persianblog.ir/ #ashura #ashura_2015 #ashura_karbala #islam #shia #shia_islam #shia_religion #islam_shia #shia_blood #shia_mourning #shia_muharram #shia_images #karbala #kerbela #ashora #ashoora #day_of_ashura #ashura_in_iran #Ashures #?i?_muslim #?i? #Achoura #?????? #?????? #Ashur

+ *در سوگ نبی جهان سیه می پوشد در سینه، دل از داغ حسن می جوشد از ماتم هشتمین امام معصوم هر شیعه ز درد، جام غم می نوشد. اللهم صل علی محمد و آل محمد التماس دعا*